به گزارش مشرق، طولانیترین جنگ قرن گذشته پس از جنگ ویتنام، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود. این جنگ که 8 سال به طول انجامید تنها نبرد در تاریخ 200 ساله اخیر ایران بود که در نتیجه آن وجبی از خاک این مرز پرگهر از دست نرفت. ایران در تاریخ معاصر در پی هر جنگی، زمینی از دست داده و متحمل خسارتهای فراوان شده است تا آنجا که از زمان روی کار آمدن قاجار به این سو نزدیک به یک میلیون کیلومتر از خاک ایران جدا شده است.
اگرچه در آغاز جنگ به دلایل متعدد از جمله ناهماهنگیهای موجود در رأس مدیریت جنگ بویژه رئیسجمهور وقت (بنیصدر) دشمن توانست با ورود به خرمشهر و حصر آبادان مناطقی از خوزستان را به اشغال درآورد اما پس از فتح خرمشهر در سال 1361، بتدریج موازنه جنگ به سود ایران تغییر کرد و متعاقب عملیاتهای بزرگ خیبر و بدر بخشهایی از خاک عراق به تصرف نیروهای ایران درآمد. در این مرحله رژیم بعثی عراق با استفاده از سلاحهای شیمیایی که از اروپاییها گرفته بود، حملاتی را علیه نیروهای ایرانی ترتیب داد تا آنجا که بیش از 3 هزار بار با بمبهای شیمیایی خاک ایران را هدف قرار داد. در نتیجه حملات شیمیایی رژیم بعث تعداد زیادی از مردم به شهادت رسیدند و قربانی این تجاوز وحشیانه شدند.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با قبول قطعنامه 598، در ظاهر به پایان رسید اما همانطور که امام پیشبینی کرده بود، قبول قطعنامه به معنای حل مسأله جنگ نبود. عراق پس از قبول قطعنامه مجددا به کشور حمله کرد. عراق از ابتدای تصویب قطعنامه ۵۹۸ آن را پذیرفته بود و بارها به دنیا گفته بود ایران با نپذیرفتن قطعنامه آتش جنگ را شعلهورتر کرده است. اما وقتی ایران قطعنامه را پذیرفت، ۳ روز پس از آن ارتش عراق از مرزهای ایران گذشت و به سمت خرمشهر و اهواز پیشروی کرد. پیام امام به فرماندهان سپاه قابل تامل است: «این نقطه حیاتی کفر و اسلام است. یعنی نقطه شکست یا پیروزی اسلام یا کفر است و باید متر به متر جنگید و هیچی از هیچکس پذیرفته نیست». شبیه روزهای شروع جنگ، رزمندگان و نیروهای مردمی به بعثیها حمله کردند و آنها را عقب زدند. در ادامه منافقین فرصت پیش آمده را زمان مناسبی دانسته و بهرغم آنکه طرح حمله به ایران برای سالگرد جنگ تدارک دیده شده بود، زمان آن 2 ماه به جلو انداخته شد. هدف منافقین از حمله در عمق خاک ایران، تسخیر چندین شهر و در پایان رسیدن به تهران و به دست گرفتن قدرت بود اما در مسیر اسلامآباد- کرمانشاه در گردنه حسنآباد، از پیشروی آنها جلوگیری و در روز ۵ مردادماه منطقه از وجود منافقان پاکسازی شد.
آخرین گزارشی که خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد پیرامون جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ارائه کرد، تکلیف آیندگان را با این جنگ روشن کرد؛ عراق به عنوان متجاوز اعلام شد.
آنچه در تاریخ سیاسی ایران از روز آغاز جنگ مطرح شده است، 31 شهریور 59 یعنی روز تهاجم سراسری عراق است، در حالی که زمینهسازیای که عراق از ماهها قبل برای یک حمله سراسری کرده بود، کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ آنچنان که میتوان گفت رژیم بعث پس از امضای موافقتنامه الجزایر در مارس 1975 میلادی تصمیم خود را برای آغاز جنگی تمامعیار علیه ایران گرفته بود. طارق عزیز، معاون نخستوزیر و وزیر خارجه رژیم بعث عراق، جنگ علیه ایران را هدف اصلی رژیم بعث عنوان کرد که هر رهبری باید هنگام آماده بودن شرایط نسبت به آن اقدام کند. صدام در سخنرانیای که 44 روز پس از آغاز حمله به ایران انجام داد، تاکید کرد طرح جنگ در گذشته خیلی دور تهیه شده بود.
جنگ قبل از جنگ
یکی از نخستین تجاوزهای رژیم بعث در تاریخ 8 اسفندماه 57- یعنی تنها 2 هفته پس از پیام مودت حسن البکر به بازرگان- انجام شد و حریم هوایی ایران نقض و یک منطقه مرزی در کردستان بمباران شد. در این تجاوز 15 ایرانی کشته شدند. از این دست تحرکات ماجراجویانه تا پیش از 31 شهریور 59، یعنی روز رسمی آغاز جنگ بسیار اتفاق افتاد. طبق آمار وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عراق از 13 فروردین 58 تا پایان مرداد 59، 397 بار به مرزهای زمینی، دریایی و هوایی ایران تجاوز کرده است. بمباران منطقه مرزی سیرین در 8 اسفند 57، تجاوز 4 بالگرد عراقی به حریم هوایی ایران در مرز مریوان در 21 اسفند 57، تیراندازی نیروهای مرزی عراق به پاسگاههای مرزی ایران و تجاوز هوایی هواپیماهای این کشور به حریم هوایی ایران در 15 خردادماه 58، تجاوز پلیس عراق به داخل خاک ایران در روستاهای مرزی آذربایجانغربی و حمله به عشایر ایرانی در تیرماه 58، تجاوز هوایی به مریوان در 9 تیرماه 58، شلیک موشک آرپیجی 7 به سوی کامیون سپاه و خودروی ارتش از خاک عراق در منطقه شلمچه در 10 تیرماه 58، تصرف پاسگاه مرزی «بزمیرآباد» از سوی نیروهای عراقی در 14 آذرماه 58، حمله هزار مهاجم عراقی به پاسگاههای مرزی ایران در 23 بهمنماه 58، حمله نیروهای عراق به 2 پاسگاه مرزی تنگابنو و خسروی در نوار مرزی قصر شیرین در 9 فروردین 59، بمباران قصر شیرین در 13 خرداد 59، خمپاره باران قصرشیرین در 15 تیر 59 و... از جمله این تجاوزات بود.
در کنار تجاوز آشکار رژیم بعث علیه تمامیت ارضی ایران، تلاش برای ایجاد ناآرامیهای داخلی بویژه در کردستان و خوزستان با انتقال سلاح از مرز عراق و تجمیع رهبران سازمانهای جداییطلب در بغداد و مذاکره با آنان انجام میشد. رژیم بعث آنان را نسبت به جدایی از ایران و پیوستن به آنچه «سرزمین پدری» میخواند، تحریک میکرد؛ آنچنان که در 26 تیرماه 59، در مراسم دوازدهمین سالگرد به قدرت رسیدن حزب بعث، شعارهایی نظیر «اعراب اهواز... را به حال خود بگذارید» و «خلیج عربی گورستان رژیم نژادپرست فارس است» سر داده شد. همچنین دولت عراق به طور رسمی کتابهایی چاپ کرد که خوزستان را «عربستان»، خرمشهر را «محمره» و اهواز را «الاحواز» خوانده بود.
تیرماه 58 سپاه آبادان بیش از 3 هزار فشنگ کلاشنیکف، 30 نارنجک، چند قبضه کلاشنیکف، 30 دست لباس غواصی، تعدادی اسلحه دستساز و چند قبضه اسلحه کمری به اضافه مقداری پول، اوراق و اعلامیه که به زبان عربی چاپ شده بود در جزیره مینو به دست آورد که از سوی عراق برای جداییطلبان ارسال شده بود. از طرفی رفتار صدام با شیعیان عراق و ایرانیان مقیم این کشور کاملا خصمانه بود. آیتالله محمدباقر صدر در فروردین 59 توسط صدام به شهادت رسید و در اقدامی کاملا مغایر با اصول بینالمللی بیش از 5 هزار ایرانی از عراق اخراج شدند و اموال منقول و غیرمنقول آنها ضبط شد و به طرز فجیعی و با کامیون آنها را به داخل ایران فرستادند به نحوی که تعدادی در این مسیر قربانی شدند.
صدام 13 فروردین 59 با اشاره به جنگ قادسیه اعلام کرد برای مردم عرب آماده جنگ است. جابهجایی و استقرار دستگاههای زرهی در نوار مرزی، حفر سنگر و ایجاد مواضع در نوار مرزی، فعالیتهای مهندسی و احداث جادههای نظامی، تحرکات و جابهجایی نیرو، استقرار توپخانه در نزدیکی مرز، شناسایی و عکسبرداری، تجاوزهای هوایی، تیراندازیهای سبک و سنگین به داخل خاک ایران و ایجاد درگیریهای مرزی و اعزام گروههای گشتی، مجموعه اقداماتی بود که تایید میکند رژیم بعث از ماهها قبل خود را برای جنگی تمامعیار علیه ایران آماده کرده بود.
آغاز تهاجم سراسری، آغاز دفاع
جنگ سراسری عراق علیه ایران، پس از تحریک آمریکا، مقدمهچینیهای گسترده رژیم بعث، تحریک اپوزیسیون و گروههای جداییطلب و افرادی مانند شاپور بختیار که در چند نوبت برای اقدام علیه انقلاب ایران از جمله کودتای نوژه اقدام کرده بودند، با دلارهای نفتی دولتهای حاشیه خلیجفارس و حمایت گسترده لجستیکی بیش از 50 کشور جهان، روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با هجوم ارتش عراق به مرزهای غرب و جنوب و حمله هوایی به چند فرودگاه ایران آغاز شد. صدام، رئیسجمهوری وقت عراق که چند روز پیش از این تهاجم سراسری، پیمان 1975 الجزایر را در برابر دوربینهای تلویزیون بغداد پاره کرده است، از مالکیت مطلق بر اروندرود صحبت میکند و آن را شط العرب مینامد. صدام ادعاهای دیگری نیز درباره تعلق جزایر سهگانه به اعراب مطرح میکند و اینگونه 8 سال جنگ تحمیلی علیه ایران آغاز میشود. اخبار ساعت 14 روز 31 شهریور، خبر بمباران فرودگاه مهرآباد را مخابره میکند. کیهان مینویسد: «یکی از کارمندان هواپیمایی میگوید به هنگام مراجعت از فرودگاه به خانه متوجه شدم 3 فروند هواپیما با فاصله نسبتاً کمی بر فراز فرودگاه در حال پرواز هستند. از آنجایی که حدس میزدم هواپیماها خودی باشند چندان توجهی نکردم، تا اینکه صدای انفجار برخاست و آنگاه متوجه شدم بمب انداختهاند». اما این تنها فرودگاه مهرآباد نیست که مورد حمله قرار میگیرد. ساعت 13:45روز 31 شهریور 6 هواپیمای میگ عراقی باند فرودگاه اهواز را بمباران کردند. خبرنگار کیهان از اهواز اینطور گزارش میدهد: «این واقعه در حالی اتفاق افتاد که حدود 600 نفر در فرودگاه حضور داشتند. بر اثر این حمله قسمتی از باند فرودگاه اهواز ویران شد و چند تن نیز زخمی شدند».
این حمله زمانی اتفاق افتاد که مسافران پرواز 228 از اهواز عازم خارک، بوشهر و شیراز بودند. حدود ساعت 13 و 50 دقیقه 31 شهریور، 8 میگ عراقی، فرودگاه و چند نقطه حساس دیگر شهر تبریز را هم با 11 راکت مورد حمله قرار میدهند. همزمان فرودگاه همدان و پایگاه هوایی نوژه این شهر نیز مورد حمله جنگندههای عراقی قرار گرفت. فرودگاههای بوشهر، آبادان، کرمانشاه و جزیره مینو از دیگر نقاطی بودند که مورد حمله جنگندههای عراقی قرار گرفتند و اینگونه از آغاز روشنایی روز اول مهرماه جنگ همهجانبه زمینی علیه ایران آغاز میشود.
*وطن امروز